آمار مطالب
آمار کاربران
کاربران آنلاین
آمار بازدید
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان تایپ و ترجمه تلفنی شتاب و آدرس sina-marandi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
آمار وب سایت:
بازدید امروز : 1 بازدید دیروز : 5 بازدید هفته : 40 بازدید ماه : 44 بازدید کل : 2406 تعداد مطالب : 99 تعداد نظرات : 1 تعداد آنلاین : 1
اما کودک هنوز مطمئن نبود که می خواهد برود یا نه.
کودک گفت: اینجا در بهشت من هیچ کاری جز خندیدن و آواز خواندن ندارم و اینها برای شادی من کافی است.
خداوند لبخند زد: فرشته تو برایت آواز خواهد خواند و هر روز به تو
لبخند خواهد زد و تو عشق او را احساس خواهی کرد.
خداوند او را نوازش کرد و گفت که فرشته تو زیباترین وشیرین ترین
واژه هایی را که ممکن است بشنوی در گوش تو زمزمه خواهد کرد.
و با دقت و صبوری به تو یاد خواهد داد که چگونه صحبت کنی.
کودک با ناراحتی گفت: وقتی می خواهم با شما صحبت کنم چه کنم؟
خداوند برای این سوال هم پاسخی داشت: فرشته ات دستهایت را
کنار هم می گذارد و به تو یاد می دهد چگونه دعا کنی.
کودک سرش را برگرداند و پرسید: شنیده ام در زمین انسان های بد هم زندگی می کنند.
چه کسی از من محافظت میکند؟
فرشته ات از تو محافظت می کند حتی اگر به قیمت جانش تمام شود.
کودک با نگرانی ادامه داد: اما من همیشه به این دلیل که دیگر نمی توانم شما را ببینم ناراحت خواهم بود.
خداوند لبخند زد و گفت فرشته ات همیشه درباره من با تو صحبت خواهد کرد و به تو راه بازگشت نزد مرا خواهد آموخت، گرچه من همواره در کنار تو خواهم بود.
در آن هنگام بهشت آرام بود اما صداهایی از زمین شنیده می شد. کودک می دانست که باید به زودی سفرش را آغاز کند.
او به آرامی یک سوال دیگر از خداوند پرسید: خدایا اگر باید همین الان بروم لطفا نام فرشته ام را بگویید.
خداوند شانه او را نوازش کرد و پاسخ داد: نام فرشته ات اهمیتی
ندارد تو می توانی او را مادر صدا کنی.
خدا نمی توانست همه جا باشد لذا مادر را آفرید
روز مادر بر تمامی مادران مبارک باد
کد را وارد نمایید:
خوش آمديد ميهمان
عضو شوید
عضویت سریع